دارو ندارم آنچه که میبینی است...
بچه بودم غصه وبالم نبود /هیشکی حریف شور و حالم نبود

  سر کلاس درس معلم پرسید:هی بچه ها چه کسی می دونه عشق چیه؟

هیچکس جوابی نداد همه ی کلاس یکباره ساکت شد همه به هم دیگه نگاه می کردند ناگهان لنا یکی از بچه های کلاس آروم سرشو انداخت پایین در حالی که اشک تو چشاش جمع شده بود. لنا 3 روز بود با کسی حرف نزده بود بغل دستیش نیوشا موضوع رو ازش پرسید .بغض لنا ترکید و شروع کرد به گریه کردن معلم اونو دید و

گفت:لنا جان تو جواب بده دخترم عشق چیه؟

لنا با چشمای قرمز پف کرده و با صدای گرفته گفت:عشق؟

دوباره یه نیشخند زدو گفت:عشق... ببینم خانوم معلم شما تابحال کسی رو 

دیدی که بهت بگه عشق چیه؟

 

لطفا برای ادامه داستان به ادامه مطلب بروید



ادامه مطلب ...


           
یک شنبه 9 بهمن 1390برچسب:داستان عاشقانه, :: 1:39
shadbano

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 6 صفحه بعد

درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید:::::این وبلاگ تنها برای خوشحالی و سرگرمی روزانه همه کاربران گرامی میباشد امیدوارم که لحظات خوبی را با وبلاگ من داشته باشید ...
آخرین مطالب
نويسندگان
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان

تنهابودن یه کابوس شومه عزیزم

 و آدرس jahanamilove.LXB.ir لینک نمایید

 سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته .

در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان

به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.

 








نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 8
بازدید دیروز : 5
بازدید هفته : 13
بازدید ماه : 35
بازدید کل : 94893
تعداد مطالب : 51
تعداد نظرات : 24
تعداد آنلاین : 1

Alternative content